روز دانش آموز

به طرز احمقانه ای اون آزمون جامع افتاد برای دو شنبه ی بعدی.
معلم ادبیات و زبان فارسی مون امتحانی رو که گرفته بود و بیشتر بچه ها بد شده بودند رو قبول نکرد و امروز یه امتحان فوق العاده آسون گرفت که هر دوش رو بیست شدم هر چند مطمئنم که اگر فوق العاده سخت هم می گرفت باز بیست می شدم ! دلم می خواست به مریم بگم که وقتی واسه امتحان مدرسه نمیای این طوری ها هم می شه دیگه . حالا خانوم واست همون هیجده و نیم (تموم کلاسش به همون نیمشه) رو برات می زاره . چه می شه کرد . اعتراضی هم وارد نیست !
زنگ ورزش به شدت حال و حوصله نداشتم و پانیذ بهم به شدت گیر داده بود که بیا با هم شطرنج بازی کنیم ، رو چه حسابی فکر کرده بود من بازیم خوبه ، بازی می کردیم و من تمام مدت فکر می کردم چرا اسم همه ی مهره های شطرنج جانداره ولی قلعه نیست ؟ (؟!)
به مناسبت روز دانش آموز بهمون لیوان دادن ، زشت هم نیست لیواناش ، با مزه س (-:

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد