چرا بارون نمیاد ؟



/ غروب ِ جمعه / من رو صندلی / تو بالکن / منتظر بارون /

صندلی رو می کشم رو زمین ... صدای دلخراشش رو حس نمی کنم . جلوی نور مستقیم خورشید می شینم رو صندلی.. چشم هامو می بندم.. فکر می کنم ، یه جمعه ی دیگه ، یه غروب دیگه.. چندمین باره که به همین فکر می کنم ؟

از رو پام یه مورچه رد می شه و من بدون نگاه کردن به مورچه فقط پامو جا به جا می کنم ، چرا بارون نمیاد ؟ چرا ؟ 


1 . من بیشتر ترجیح می دم جیغ بکشم تا فریاد !!