صبح تو مدرسه قبل از زنگ اول من و ساغر* نشسته بودیم داشتیم سوالای فیزیکی که دیشب باید حل می کردیم رو حل می کردیم.. رسیدیم به سوال 11 . ساغر گفت این سواله رو ما نخوندیم هنوز ، حل نمی شه. یه نگا به سوال کردم گفتم این که خیلی ساده س بزار حلش کنم. برگشت با غرور ضایع و کاذبش گفت : من نتونستم حل کنم تو می خوای حل کنی؟
/نزدیک بود بالا بیارم روش-برای چی اینقدر مغرور آخه.. چی بگم من..../
* کم داره کلا :)). دو سال از ما کوچیک تره . /جهشی خونده :)... &-:/
۱ . خندم میگیره ازش !!!