Broken Glass



داشتم خونه رو تمیز می کردم ، شیشه ی بزرگی که قبلا مال میز تحریر بود یه گوشه به دیوار تکیه داده شده بود که سر ِ دسته ی ِ جارو برقی گیر کرد به شیشه و من متوجه افتادنش شدم اما اون شیشه اونقدر زود افتاد و شکست و پای من رو برید و خون جاری شد که به من فرصت نداد فکر کنم که چکار باید بکنم . بعد از این که خودم فهمیدم که پام خیلی هم بد نبریده اشک هامو پاک کردم و رفتم پیش مامانم وقتی به مامانم گفتم و مامانم بهم گفت عیبی نداره بیشتر گریه م گرفت !!!

1 . به شدت از شیشه شکستن و شیشه خورده می ترسم .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد