-
من عاشق احساس مالکیتم X:
جمعه 26 مهر 1387 16:34
من دوست دارم ده تا گلدون تو اتاقم داشته باشم . ده تا گلدون که مال خودم باشن آخه من عاشق مالکیتم . ده تا گلدون که گلهای توش ماله خودم باشن . ده تا گل که یکی شون کاکتوس . و بقیه همشون رز باشن . رز های رنگی رنگی ... دوست دارم هر روز با ذوق و شوق بیام و آبشون بدم نازشون کنم .. آخه من عاشق احساس مسئولیتی ام که همراه با عشق...
-
پارک ارم (:
جمعه 26 مهر 1387 15:56
دیشب پارک ارم بودم . یه سینما ۴بعدی ِ جدید تو خود ِ پارک زده بودن ، که از نظر من خیلی بهتر از اونی بود که تو قلعه ی سحر آمیزه . بامزه بود . (: ... کشتی هم خیلی مزه داد . (: شب ساعت یک اینقدر خسته بودم که اگر تو ماشین نمی خوابیدم الان اون یکی دنیا بودم . (: چقدر این لبخندا (: معنی و لحن جمله رو عوض می کنن (: . . . (:
-
سفر کربلا..
چهارشنبه 24 مهر 1387 16:16
امروز خدا می دونه بعد از چند هزار سال !!! از مدرسه که اومدم رفتم مامانم رو بغل کردم و سه تا دونه بوسش کردم . مامان با تعجب بهم گفت : مگه از سفر کربلا برگشتم ؟! 1 . و این چنین است که مامان من برای بوس کردن هم دلیل می خواد از من!!! |-: ((:
-
داستان جیرجیرک
سهشنبه 23 مهر 1387 16:57
یک عدد جیرجیرک به خانه ی ما آمده است ، البته بهتر است بگویم به سقف خانه ی ما . چون که تحقیقاتم نشان می دهد که صدای این جیرجیرک از سقف هال وسطی شنیده می شود . این جیرجیرک روز ها لال است ، (یا خود را به لالی می زند.) و شب ها تلافی روز ها را در می آورد و به اندازه ی کافی جیرجیر می کند ! 1 . ... ولی... من هر چقدر هم...
-
من گفتنی ها را با قلبم گفتم با قلبم هم شنیدم !
دوشنبه 22 مهر 1387 23:11
من گفتنی ها را با قلبم گفتم با قلبم هم شنیدم !
-
چند%
شنبه 20 مهر 1387 23:10
من امروز صب دیر از خواب بیدار شدم. (85%) و خیلی زود آماده شدم. (19%) برنامه ی مدرسه م رو تقریبا درست چیدم . (98%) وقتی سوار سرویس شدم فهمیدم خیلی خوابم میاد (60%) یکمی از راه رو خواب بودم . (26%) وقتی رسیدیم مدرسه هنوز زنگ نخورده بود. (100%) رفتیم توی کلاس و خیلی زود زنگ خورد . (56%) ما برای این که نریم سر صف رفتیم تو...
-
چیپس بهتر است یا ثروت ((=
جمعه 19 مهر 1387 16:06
من ناهار نخوردم . چون با مریم دعوام شد و نخواستم که ناهار بخورم. به جاش برای خودم چیپس و پنیر و یا همون پنیر و چیپس درست کردم و خوردم . من خودم دیدم که مریم هم دلش می خواست چیپس بخورد ولی با بی اشتهایی قاشق هایش از لوبیا پلو پر و خالی می شد. فیلم مزخرف تلافی رو نگاه کردم ، جالب بود که با تموم مسخرگیش گریم گرفت ،...
-
تو می ری شاید که فردا...
جمعه 19 مهر 1387 12:11
مامان خونه نیست / سرما خوردم / هیچ حسی نسبت به مشقا و درسا و (امتحانا)یی که فردا دارم ، ندارم / سرم درد می کنه / حوصله م دیگه ته کشیده / حوصله ی زندگی رو ندارم / ... کاش الآن بهار بود / کاش بهار ها مدرسه نمی رفتیم / کاش یه باغ با یک عالم گل مال من بود / کاش می خندیدیم / کاش آسمون روزا ستاره هاشو قایم نمی کرد / کاش...
-
بلاگ اسکای مسخره می باشد !!!
جمعه 19 مهر 1387 11:46
اه . من دیگه از این بلاگ اسکای هم بدم میاد ! وبلاگ من هم دچار تبلیغات گشته ! قالبش رو هم که دست می زنم همه چی می ریزه به هم . بلاگفا که با کلاس تر بود حداقل همه ی وبلاگاش خیلی شیک اون بالا یه تبلیغ داشتن این قدرم زپرتی /تاکید می کنم زپرتی/ نبود که تا یه تیکه ی قالب رو پاک کنی هیچی نیاره !!! اه اه اه..
-
قشنگ ترین لبخند دنیا
جمعه 19 مهر 1387 01:54
همیشه دوست دارم در برابر قشنگ ترین حرف دنیا ، قشنگ ترین لبخند دنیا را تحویلت بدم . و همیشه هم دوست دارم در برار قشنگ ترین لبخند دنیا قشنگ ترین حرف دنیا را تحویلت بدم . ...
-
می گذره..
پنجشنبه 18 مهر 1387 23:15
رو تخت دراز می کشم و مرور می کنم.. خونه ی مهدیه اینا ... برگشتن خونه .. صدای دعوای مامان.. /یعنی مامان از چی عصبانی بود؟/ شستن ظرفها... خستگی هام از صبح... همه چی گذشت.. می گذره . عینکم رو هم در میارم و چشام رو ماساژ می دم ... امشب هم می گذره فردا /تنها روز تعطیل هفته/ هم می گذره. شنبه ها می گذره هفته ها می گذره .. بد...
-
آخه چقدر مغرور
چهارشنبه 17 مهر 1387 18:21
صبح تو مدرسه قبل از زنگ اول من و ساغر* نشسته بودیم داشتیم سوالای فیزیکی که دیشب باید حل می کردیم رو حل می کردیم.. رسیدیم به سوال 11 . ساغر گفت این سواله رو ما نخوندیم هنوز ، حل نمی شه. یه نگا به سوال کردم گفتم این که خیلی ساده س بزار حلش کنم. برگشت با غرور ضایع و کاذبش گفت : من نتونستم حل کنم تو می خوای حل کنی؟ /نزدیک...
-
/خودم گفتم/
سهشنبه 16 مهر 1387 21:40
تو سرویس مدرسه /برگشتنه/ /خسته/ لواشک ِ غیر بهداشتی ای که از آقای غیربهداشتی دمه مدرسمون خریدم هم تو دستم آهنگ بگوشیم ؟ /مینا گفت/ بگوشیم /من گفتم/ هندزفری تو گوشمون /یکیش تو گوش مینا یکیش من/ خواننده ی آهنگ چرت می گه خوشم نمیاد + سرم درد می کنه. بیا خودت گوش بده. حالم خوب نیست. /هندز فری و در میارم و میزارم کف دستش/...
-
دایی شماره ای (:
سهشنبه 16 مهر 1387 17:33
آقای دایی شماره ی یکم خونمونن (: ماآ بزگ و باآ بزگم هم خونمونن! اِ مث که دایی شماره ی دو و خانوم محترمه هم تشریف آوردن (: حال حوصله ندارم حیف شد (: برم سلام علیک (: فعلا (: (:
-
ورزش شطرنج (;;
دوشنبه 15 مهر 1387 17:20
صبح ها که خانوم راسی! ما رو از کلاس بیرون می کنه تا بریم سر صف ، از اون جایی که کلا "چه کاریه خب!" می رم تو یه کلاسی قایم می شم و خداییش هم نمی فهمه ! زنگ تفریح ها از بوفه ی غیر بهداشتی مدرسمون ساندویچ کالباس می گیرم و میل جان می کنم ! برای ورزش می برنمون باشگاه ، رشته ی ورزشی من شطرنجه !!! جالبش اینجاس که...
-
رفتن به راهنمایی (:
یکشنبه 14 مهر 1387 17:51
امروز رفتم راهنمایی ای که تا پارسال توش درس می خوندم . هیچ دلیل خاصی نداشت رفتنم ! فقط معلم ها رو دیدم با بعضی بچه ها که مسلما از من کوچیک تر بودن خوش و بش کردم . خانوم درخشانفر هنوزم احساس با کلاسی می کرد . *-: خانوم خاکباز خیلی با احساس سلام علیک کرد ((: خانوم شیدرنگ هم که کتکم می زد O: و اما خانوم رحمانی همچنان شیک...
-
Sleeping Beauty
شنبه 13 مهر 1387 18:52
من زیبای خفته رو خیلی بیشتر از سیندرلا دوست دارم ! حداقل زیبای خفته به اندازه ی سیندرلا بدبختی نکشید ! به علاوه ی همه ی این زیبای خفته خیلی افسانه ی قشنگ تری زندگی قشنگ تری داره ! (:
-
پهلوون پنبه
شنبه 13 مهر 1387 18:04
من پهلوون پنبه ی قویی هستم. 1 . به قول شفوکه (شکوفه!) ما تا دیپلممون رو بگیریم (بعلت بالا پایین رفتن 4 طبقه) واریس می گیریم!!! 2 . وقتی بهم می گی ******** من از جلو چشام دو نقطه ایکس رد می شه! x: 3 . من به شدت جوش می زنم مخصوصا این روزا . یه ماسک خیال (خیار!) می زنم به صورتم این قدر بهتر شده . منتهااااااا یه کم پوست...
-
پس چرا من دارم ...
جمعه 12 مهر 1387 20:23
افکارم غم آلوده راستش کم آوردم. تو نسبت به این روز ها حس بدی نداری؟ پس چرا من دارم می میرم؟ :( کارهای مدرسه م رو نکردم . فکر می کنم بعد از این همه روز تعطیلی اصلا حال مدرسه رو ندارم . یکمی مریضم . گلوم درد می کنه . دل و روده م هم درد می کنه . ناراحت هم هستم . اوهوم . .... ؟ :(
-
آبی باشم - بلوز آبیت
جمعه 12 مهر 1387 15:20
من می خواهم آبی باشم چه کار کنم ؟ اون بلوز آبیت رو یادته که فقط به خاطر من خریدی! یادته ؟
-
My Goldo0n
پنجشنبه 11 مهر 1387 14:10
-
گرمی حضورت - ساعت برنارد
پنجشنبه 11 مهر 1387 12:00
سردی هوا را که حس می کنم دلم هوای گرمی حضورت را می کند.. گرمی حضورت را که حس می کنم دیگر همه چیز عالیست. فقط یک ساعت برنارد می خواهم! تا تمام دنیا را متوقف کنم.
-
:-]
پنجشنبه 11 مهر 1387 11:18
1 . خاله م اینا خونمونن . 2 . بچه تر که بودم به شوهر خاله م می گفتم عمو ! می گفتم : «عمو محسن» 3 . الهام برام ناخون هامو لاک زد. بچه تر که بودم من براش لاک می زدم ! 4 . وقتی می خواستیم بریم سر خاک عزیز گل خریدیم. منم یه سری گل واسه خودم گرفتم الان تو گلدون چیدم گذاشتم بغل کامپیم . شاید عسکشو بگیرم نشونتون بدم. 5 ....
-
زمان را ترک کرد و معنای...
چهارشنبه 10 مهر 1387 00:22
چشم هایم را که روی هم می گذارم صدای دویدن اسب های ارتش قوی ات را می شنوم که حتما خبر برنده شدنمان را آورده اند ! بیشتر که چشم هایم را فشار می دهم تو را هم روی قشنگ ترین اسب می بینم که برایم دست تکان می دهی وقتی نزدیک تر می شوی ثانیه ها هم معنی خود را از دست می دهند می توان زمان را ترک کرد و معنای ثانیه ها را در چشم...
-
زور ِ زور
سهشنبه 9 مهر 1387 17:22
س ر م ا خ ورده ا م . عط س ه م ی کن م . ح ا ل ا خ وپه فرد ا پ س فرد ا تهطیله م در س ه م ی شین م تو خ ونه ت ا « زور ِ زور » خ وب شم . :-)
-
BE HAPPY
دوشنبه 8 مهر 1387 17:05
For once in my life, I don't have to try to BE HAPPY When I'm with you, It just happens.
-
واسه خودمم زیر پایی می گیرم.
یکشنبه 7 مهر 1387 19:16
1 . منی که هیچ موقع از شسوار کشیدن موهام هیچ موقع خوشم نمیومد این روزا به این عملیات علاقه مند گشته ام . البته موهام مقدارات زیادی بلند شده و دیگه چتری هام پف نمی کنه که شبیه تربچه شم ! 2 . هوا بهاری شده . مامان بی احساس من رفته شوفاژ هارو روشن کرده!! 3 . دیروز یه بار برنامه م رو گم کرده بودم بعدش گشتم پیدا شد اما...
-
بزار خیال کنم تو دلتنگیات...
یکشنبه 7 مهر 1387 16:39
. . . / بزار خیال کنم تو دلتنگیات غروب که می شه یاد من می افتی /
-
برم یه کمی فیزیک بخونم
شنبه 6 مهر 1387 23:10
می دونی همه ی ستاره ها بلدن آرزو ها رو بر آورده کنن ستاره ها اولش با هم دیگه هیچ فرقی نداشتن این که بعضی هاشون بیشتر پررنگ ترن یا بیشتر برق می زنن به خاطر اینه که آرزو های بیشتری رو بر آورده کردن.. اون ستاره ای که از همه ی ستاره ها به ماه نزدیک تره ، از همشون خوشبخت تره.. نه که فکر کنین خوشبختیش رو بخوام به رختون بکشم...
-
مدیر معلول نه ببخشید مدیر عامل
شنبه 6 مهر 1387 16:56
خب. دیشب تا صبح بیدار بودم . هوم.. ساعت شیش از تختم در اومدم حاضر شدم و ساعت شیش و نیم اینا منتظر سرویس وایسادم تا بیاد دنبالم آخه سرویسی که مدرسه برامون گذاشته بود یه ون بود بعد هم صبح ها خیلی زود میومد دنبالمون هم ظهر ها دیر می رسیدیم هم یه طورایی راحت نبودیم به خاطر همون با مینا یه سرویس جدا گرفتیم... خلاصه داشتیم...